امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره

امیرعلی، زندگی مامان و بابا

بابا جلال

این عکس رو پارسال تو ماه عسلمون گرفتیم، حرم امام رضا(ع):  اینم یه عکس از بچگی های بابایی، فکر کنم شما هم تقریباً همین شکلی بشی، فدای اون لپای خشکلت بشم:       ...
29 آذر 1390

پهلوون کوچولوی مامان

دیروز فهمیدم حسابی بزرگ شدی و واسه خودت یه پهلوون شدی. دیروز عصر که خوابیده بودم، با ضربه محکم شما به پهلوم از خواب بیدار شدم و یه آخ بلند گفتم!!!  الهی فدات بشم که اینقدر بزرگ و آقا شدی که میتونی مامان رو از خواب بیدار کنی.  نمی دونی چه ذوقی کردم. وقتی واسه بابایی تعریف کردم کلی قربون صدقت رفت.  دیشب هم از ساعت 12 و نیم که رفتیم تو رختخواب تا 1 و نیم اجازه ندادی بخوابم، فکر کنم دوست داشتی باهات بازی کنم که اینقدر شیطونی میکردی.  یک ساعت تمام به دو طرف شکمم فشار می آوردی، منم نوازشت می کردم و قربون صدقت میرفتم.  شاید بقیه بهم بخندن ولی من گردی سرت رو از یه طرف و فشار و شکل پاهای کوچولوت رو ازطرف دیگه کامل...
19 آذر 1390

رئیس کوچولوی مامان

سلام گل پسرم. اول از همه بابت تاخیر طولانی مدتم شرمنده ام. نت شرکت قطع شده و  دسترسی به نت نداشتم. الانم اومدم خونه خاله و دارم واست مینویسم.کلی دلم واسه وبلاگت تنگ شده بود.  این روزا حسابی واسه خودت ریاست میکنی و مامان رو مطیع خودت کردی. موقع خواب باید رو پهلویی بخوابم که شما امر میکنی. مثلاً اگه سمت راست شکمم تشریف داشته باشی و منم رو پهلوی راستم بخوابم،اینقدر مامانی رو میزنی و بهش فشار میاری تا مجبور شم بلند شم و رو پهلوی چپم بخوابم تا امیرعلی خان راحت باشن. موقعی که نشستم اگه بخوام راحت بشینم و یه ذره قوز کنم، بازم قلدر بازیت شروع میشه و اینقدر به دو طرف شکمم فشار میاری تا مجبور شم صاف و عصا قورت داده بشینم. ...
11 آذر 1390
1